Friday, October 1, 2010

پاتختی و مادر زن سلام

یکی از مجالسی که پس از عروسی به اجرا در می آمد مراسم پاتختی بود که بلافاصله بعد از شب عروسی و در اولین صبح برگزار می شد . در این مراسم عموماٌ نزدیکان عروس و داماد شرکت داشتند و عده ای مطرب نیز دعوت می شدند تا برای شادمانی مهمانان هنرنمایی و نوازندگی کنند . همچنین در صبح بعد از عروسی ، داماد موظف بود که با مادر زن خود ملاقاتی داشته باشد و از او به خاطر دختر پاکی که به او داده تشکر کند .

پاگشا

مراسمی بود که چهل روز بعد از عروسی در خانه مادر عروس برپا می شد و در آن عروس و داماد و فامیل های نزدیک دو طرف شرکت داشتند . برگزاری این مجلس به این علت بود که دو فامیل بیشتر با هم آشنا شود و نیز دختر بتواند بعد از گذشت زمانی دوباره به خانه مادرش بیاید .

Saturday, September 25, 2010

بردن عروس

بردن عروس

پس از جاری شدن خطبه عقد و مراسم عقد کنان چند ساعتی را به زدن ساز و رقص و شادمانی سپری می کردند . آنگاه چند نفر از خانه داماد با اسب سفیدی برای بردن عروس می آمدند . عروس را سوار بر اسب کرده و در جلوی آنها عمله جات طرب و پشت سر آنها نیز جاروکشان و سپس اسب عروس حرکت می کرده است . وقتی قافله عروس به خانه داماد می رسید باید داماد به پیشواز عروس می رفت و نارنجی به طرف وی پرتاب می کرد . اگر عروس می توانست نارنج را در هوا بگیرد نشانه آن بود که عروس بر سر داماد مسلط خواهد شد . هنگامی که می خواستند عروس را به خانه داماد ببرند پسربچه نابالغی را آورده و یک بقچه حاوی نان و پنیر را به وی می دادند و بچه موظف بود که این بقچه را به کمر عروس ببندد و با این نان و پنیر عروس را روانه خانه داماد می کردند . وقتی که عروس می خواست پایش را در آستانه در خانه داماد بگذارد . فندق یا گردویی را زیر پایش قرار می دادند تا به این ترتیب هر گونه طلسمی که برای عروس شده از بین برود در هنگام ورود ، عروس زیر لب می گفت یا عزیزالله ، به این نیت که عزیز شوهرش بشود و در این موقع داماد باید با بالای سر در خانه برود تا عروس از زیر پاهای او عبور کند تا بدین طریق در زندگی بر سر عروس مسلط باشد در موقع ورود داما به اتاق عروس نیز ، کفش های عروس را در بالای در قرار می دادند تا بدین ترتیب عروس بر سر داماد مسلط باشد . بعد از اینکه عروس به خانه داماد وارد شد زن های فامیل می آمدند و شروع به شادمانی می کردند . آنان بر سر عروس و داماد مانند سرعقد نقل و پول می ریختند و می گفتند که هر گاه از این نقل دختر دم بختی بخورد به زودی بختش باز می شود .
مسأله دیگر اینکه داماد نیز می تواند در این مجلس زنانه حضور داشته باشد و بر این عقیده بودند که در این شب داماد به تمامی زنان محرم می باشد .

Saturday, September 18, 2010

بزک عروس , حنابندان,مراسم , عقد کنان

حنابندان

سه یا چهار روز به عقد مانده حنابندان انجام می گرفت که اولین آرایش عروس را انجام می دادند .

آرایش عروس ( بزک عروس )

پس از پایان استحمام عروس را با ساز و ذهل به خانه می آوردند و در این هنگام مشاطه ای که از قبل فراخوانده شده بود شروع به آرایش عروس می کرد .
آرایش های گذشتگان در فرهنگ های فارسی تحت عنوان ( هر هفت ) معرفی شده است و هر هفت یعنی لوازم آرایش زنانه که در قدیم عبارت بود از هفت چیز : سرخاب ، سفیدآب ، حنا ، وسمه ، سرمه ، زرک ، غالیه و خال ، بنابراین هر هفت کردن به معنی آرایش کردن است و مترادف آن نیز همان اصطلاح هفت قلم آرایش کردن می باشد

مراسم عقد کنان 

مراسم عقدکنان را معمولاٌ در خانه عروس انجام می دادند و برای انجام این امر اتاقی را در نظر می گرفتند که مراسم عقدکنان در آن اجرا می شد . قبل از شروع مراسم چند تن از زنان خوش سلیقه و خوشبخت فامیل ، برای تزئین سفره عقد در اتاق مزبور حاضر می شدند و با ظرافت خاصی اسباب سفره را در سرجای خود می چیدند . اسباب سفره عقد عموماٌ عبارت بود از : نقل و شیرینی ، چند کله قند ، چند لاله یا جار ، گلابدان ، خنچه ، اسپند ، کاسه ای آب که رویش یک برگ سبز باشد و .... به هنگام عقد عروس را مقابل آیینه و رو به قبله می نشاندند و به هنگامی که عاقد در حال خواندن خطبه عقد بود لازم می دانستند که عروس خانم حتماٌ در آیینه نگاه کند تا بدین ترتیب بختش همچون آیینه صاف و روشن باشد و همچنین در موقع خواندن خطبه دو زن سپیدبخت دو سر پارچه ای سفید را گرفته و در بالای سر عروس نگاه می داشتند و زن سپیدبخت دیگری به نیت شیرین شدن زندگی عروس بر سر او قند می سایید و در این هنگام فرد دیگری با یک سوزن و نخ هفت رنگ جلو آمده و تعدادی کوک بر پارچه مزبور می زد . به هنگام این کار زیر لب می خواندند : دوختم ، دوختم ، زبان مادر شوهر ، خواهر شوهر ، جاری و پدرشوهر را دوختم .

Tuesday, September 14, 2010

جهازبران


چند روز قبل از عروسی و گاهی روز قبل از آن ، مراسم جهاز بران صورت می گرفت . برای جهاز بران چند نفر طبق کش به همراه چند قاطر اجیر می شدند تا وسایل جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل کنند . علاوه بر طبق کش ها ، عده ای نقاره زن نیز استخدام می شدند تا در طول راه به هنرنمایی بپردازند . قبل از رسیدن گروه مزبور چند تن جلوتر به خانه داماد می رفتند و قسمتهایی از خانه داماد را که برای عروس در نظر گرفته شده بود ، نظافت کرده و به اصطلاح آب و جارو می کردند . هنگامی که جهیزیه در خانه داماد جای می گرفت . فردی از طرف خانواده عروس صورت اسبابی که آورده بودند را نشان داماد می داد و از وی بابت آنها رسیدی دریافت می کرد که به آن سیاهه می گفتند . علاوه بر آن دادن انعام به طبق کش ها و نقاره چی ها جزو وظایف داماد به حساب می آمد . طبق کش ها علاوه بر انعام مزبور اجازه داشتند که نقل ها و پارچه های کف طبق ها را که برای تزئین تدارک دیده شده بود را برای خود برداند . وسایل جهیزیه طبق توافقی که قبلاٌ بین خانواده های عروس و داماد صورت گرفته بود تهیه می شد . به عنوان مثال گاهی عبارت بود از : دیگ ، قابلمه ، ملاقه ، آبکش ، مجمع های مسی ، آفتابه لگن و اسباب دیگری همچون رختخواب ، متکا ، پشتی ، پرده ، سماور ، بلور و علاوه بر همه اینها ، آینه و قرآن جزو اصلی مهمترین وسایل جهیزیه به شمار می رفته است .

Saturday, September 11, 2010

خرید عروسی

پس از خواستگاری و پسند طرفین و انجام مراسم بله برون ، را هر زمانی که طرفین موافقت کردند و مورد قبول واقع می شد و ایجاد اشکالی نمی کرد . جهت خرید وسایل عروسی تعیین می کردند . وسایلی که معمولاٌ در این زمان خریده می شد عبارت بود از : پارچه و با لباس دوخته شده ، آیینه و شمعدان ، وسایل آرایش عروس ، لباس های زیر برای عروس ، کفش و جوراب ، لوازم مربوط به سفره عقد و دیگر وسایل اینچنین ، نکته دیگر قابل ذکر آن که برای این خرید یک یا دو نفر از خانواده عروس و داماد انتخاب می شدند که معمولاٌ نیز در این خرید عروس و داماد شرکت نداشتند ( البته این قضیه جنبه همگانی نداشته و گاهی خود عروس و داماد شرکت می کردند ) و نمایندگان به سلیقه خود وسایل مورد نیاز را خریداری می کردند . در ضمن این نکته را نیز باید متذکر شد که خرج این دسته خریدها کلاٌ به عهده داماد بوده است .

Saturday, September 4, 2010

خواستگاری و بله بران

مراسم خواستگاری معمولاٌ بدین ترتیب بود که مادر داماد به چند تن از زنانی که کارشان پیدا کردن دختر بود می سپرد که اگر دختری را با شرایط مورد نظر وی در نظر دارند به وی معرفی کنند و یا درصدد پیدا کردن چنین دختری باشند . پس از مدتی یکی از زنان دختری را در نظر گرفته و به همراه یک یا چند تن از زنان خانواده داماد برای دیدن دختر مورد نظر سرزده به خانه او می رفتند دختر دم بخت بعد از مدتی با کاسه ای آب وارد اتاق خواستگاران می شد و آب را به آنها تعارف می کرد و پس از آن به کناری می نشست . در این هنگام یکی از خواستگاران که از همه با تجربه تر بود به طرف دختر رفته و چادر و یا چارقد دختر را کنار زده دستی به سر وی می کشید و موهای دختر را جابجا می کرد تا ببیند که مبادا دختر کچل باشد و موهاعاریه ای باشد . بعد از مطمئن شدن از موها ، شروع می کرد به بو کردن دهان و زیربغل و خلاصه تمامی بدن دختر ، که خدای ناکرده بوی بد ندهد . پس از انجام این تشریفات و مورد پسند واقع شدن دختر ، به خانه داماد برگشته و شرح ماجرا را توصیف می کرد و داماد نیز با شرحی که خواستگاران می دادند تصویر دختر را در ذهنش مجسم می کرد و آنگاه موافقت و یا عدم موافقت خود را اعلام می داشت .
در صورت موافقت داماد ، پدر وی به همراه چند تن از بزرگان فامیل به خانه دختر رفته و به اصطلاح شیرینی می خوردند فردای آن روز مادر و خاله و عمو و دیگر کسان نزدیک داماد برای بله برون به خانه عروس رفته و راجع به مهریه و شیربها و روز عروسی و مسائلی دیگر نظیر آن صحبت می کردند . پس از چند روز از خانه داماد هدایایی به وسیله چندین مجمع به منزل عروس فرستاده می شد که وسایل درون مجمع ها معمولاٌ عبارت بودند از : یک عدد انگشتر با حلقه طلا ، یک کاسه نبات ، دو کله قند ، تعدادی لباس برای پدر و مادر و خود عروس که بسته به فصول سال از جنس های مختلف انتخاب می شده است . البسه ای که برای عروس فرستاده می شد معمولاٌ عبارت بود از : یک چادر ، یک پیراهن ، یک تنبان با دامن ، یک جفت کفش ، دو جفت جوراب ، یک یا دو عدد چادر ، یک یا دو عدد پستان بند و زیرجامه همچنین مقداری از میوه های فصل و شیرینی نیز جزو اصلی این هدایا به شمار می آمده است

Wednesday, September 1, 2010

آداب و رسوم ازدواج در تهران قدیم



یکی از اعتقادات در رابطه با بخت گشایی این بود که وقتی فرد پنبه زنی را به داخل خانه برای کار می آوردند . منتظر می شدند تا پنبه زن به منظور انجام عملی برای مدتی دست از کار بکشد و در این هنگام فوراٌ دختر دم بخت خانه را دور از چشم پنبه بزن آورده و از توی کمان پنبه زنی عبورش می دادند و معتقد بودند که به زودی زه کمان وی پاره خواهد شد و به این ترتیب نیز بخت دخترشان باز می شود . در صورت پاره شدن چله کمان ، جازدن آن کار بسیار مشکلی برای پنبه زن ها بود و به همین خاطر پنبه زن ها سعی می کردند تا جایی که ممکن است کمانشان را رها نکنند تا دست هیچ دختری به آنها نرسد و باعث پاره شدن زه کمان آنها نشود .
برای بخت گشایی کار دیگری نیز می کرده اند و آن اینکه هر گاه درون خانه و یا در منزل همسایگان ، برای نذر گوسفندی می کشتند . مادری که می خواست هر چه زودتر دخترش به خانه بخت برود . چادر دخترش را به همراه مقداری پول و با یک کله قند به قصاب می داد و از وی می خواست که چادر دخترش را از درون روده گوسفندی عبور دهد و بر این اعتقاد بودند که دختر با سر کردن آن چادر ، به زودی بختش باز می شود .
از دیگر معتقدات مردم برای بخت گشایی و همچنین برآورده شدن دیگر حاجات خویش ، دوختن پیراهن مراد بوده است . این مراسم به این شکل بود که در روز بیستم و هفتم ماه مبارک رمضان که روز قتل این منجم می باشد . زن ها آرایش کرده به مساجد می رفته اند تهرانی ها عموماٌ در مسجد شاه تجمع می کردند و با پارچه هایی که از قبل تهیه کرده بودند در بین دو نماز پیراهن مردا می دوختند و معتقد بودند که با پوشیدن این لباس کلیه حاجت های آنها از جلمه گشاده شدن بخت آنها برآورده خواهد شد و در بین بعضی از زنان این اعتقاد نیز بود که پارچه پیراهن ذکر شده را بهتر است که از پول حاصل از گدایی خریداری نمایند .

Tuesday, August 17, 2010

رسول آباديان

كي از مكان‌هاي تاريخي در شهر تهران كه هم‌اكنون متاسفانه در حصار ساخت‌وسازهاي مدرن، جاه‌و‌جلالش را از دست داده، مجموعه تاريخي ارگ است. بهتر است بدانيم كه نام ارگ به دوران تصرف تهران توسط افغان‌ها بازمي‌گردد. قضيه از اين قرار است كه افغان‌ها به محض استقرار در تهران دوره صفوي، در سمت شمال اين منطقه پلي احداث كردند و در كنار پل، دروازه‌اي ساختند و نام آن را ارگ گذاشتند.محوطه ارگ كه زماني در شمال شهر تهران قرار گرفته بود، هم‌اكنون بخشي از منطقه مركزي تهران است و مردم فقط به عنوان يك ميدان از آن ياد مي‌كنند.


اين منطقه هم‌اكنون از شمال به ميدان و خيابان امام خميني، از شرق به خيابان ناصرخسرو، از غرب به خيابان خيام و از جنوب به خيابان پانزده‌خرداد محدود مي‌شود. منطقه ارگ در زمان‌هاي نه‌چندان دور، يكي از مهم‌ترين بخش‌هاي شهر تهران محسوب مي‌شد كه همه ارگان‌هاي مهم دولتي در آن مستقر بودند.
مدارك و شواهد تاريخي نشان مي‌دهد كه ارگ تهران نيز مثل بسياري از مكان‌هاي تاريخي ديگر، داراي تاسيسات دفاعي جداگانه‌اي بوده است.
در زماني كه شهر تهران داراي راه‌هاي ارتباطي قابل‌توجهي نبوده، منطقه ارگ هم فقط دو راه داشته كه اين راه‌ها يكي در سمت شمال ارگ قرار داشته كه مناسبات ارگ را با خارج شهر برقرار مي‌كرده و نام قديمي آن دروازه دولت بوده كه هنوز هم به اين نام مشهور است. راه ديگري كه در سمت جنوب ارگ قرار داشته، هم‌اكنون در بين مردم به نقاره‌خانه معروف است.
مجموعه امروزي منطقه تاريخي ارگ را عمارت راديو، كاخ دادگستري، قسمت اصلي كاخ دارايي، سردر قدرخانه، ساختمان دارالفنون، ساختمان كلانتري ارگ، بانك ملي شعبه بازار، مسجد ارگ و ساختمان سابق وزارت كشور تشكيل مي‌دهند.
گفتني است كه مجموعه تاريخي ارگ تهران ده‌هزارمين اثر ثبت‌شده در فهرست آثار تاريخي كشور است. جالب اينكه نخستين مدرسه علوم جديد يعني دارالفنون و نخستين پارك عمومي تاريخ تهران در منطقه ارگ ساخته شده‌اند كه نشان از اهميت بسيار بالاي آن در گذشته دارد.
نسل امروزي جامعه ما متاسفانه شانس آن را ندارند كه از جاه‌وجلال ارگ به جز چند عكس، چند نام و چند ساختمان مخروبه كه در مجموعه كاخ گلستان قرار گرفته‌اند، چيز ديگري ببينند. 

سیاوش رحیمی:

Tuesday, August 10, 2010

چاله ميدان


اغلب ما حتما تاكنون صدها بار نام چاله‌ميدان را شنيده‌ايم اما نمي‌دانيم كه اين مكان به چه خاطر اين عنوان را به خود گرفت.
چاله ميدان، داراي ارج و قرب خاصي در ميان مردم تهران است و معمولا در بسياري از كنايه‌هاي كلامي با مقاصد خاص، از اين ميدان معروف ياد مي‌شود.
درباره نام چاله ميدان بايد گفت كه اين قضيه به دوران صفويه برمي‌گردد. سلاطين صفوي كه نقش زيادي در ايجاد شهري به نام تهران داشته‌اند، خاك مرغوب بخشي از زمين‌هاي اطراف را براي استفاده در حصاركشي اين شهر برداشت كرده‌اند تا اينكه آن قسمت، تبديل به چاله‌اي بزرگ شده است.
گرچه ايجاد اين چاله باعث به وجود آمدن دردسرهايي براي حكومت بوده اما ظاهرا هيچ‌كس به فكر مهار خلاف‌هايي كه به دليل دور بودن اين چاله از شهر صورت مي‌گرفته، نبوده است.
به هر حال اين چاله معروف تا مدت زيادي جايگاهي امن براي خلافكاران محسوب مي‌شد و بزن‌بهادرها به‌تدريج در آن جمع مي‌شده‌اند و مردم هم آرام‌آرام آنجا را به يك زباله‌داني بزرگ تبديل كرده‌ بودند. اطراف چاله ميدان، سال‌ها بعد به دليل رشد بي‌رويه شهر تهران در محاصره ساختمان‌ها قرار گرفت و ميداني در آن ايجاد شد كه همان چاله‌ميدان معروف است.
اين ميدان كه امروزه چندان نام و نشاني از آن نيست، درست در ميان مكان‌هايي چون جنوب بازار چهل‌تن و امامزاده سيد، ميدان امين‌السطان، گمرك، خاني‌آباد و دروازه پاقاپوق(اعدام) قرار داشته و قديمي‌ها هنوز بخشي از اين مناطق را به عنوان چاله‌ميدان مي‌شناسند.
چاله ميدان هم مثل اكثر نقاط تهران ديگر داراي آن حال و هوا نيست و در ميان دود و سروصدا گم شده است.


سیاوش رحیمی

Sunday, July 25, 2010

سردر بازار اراك مرمت می شود

معاون حفظ، احیا و ثبت آثار تاریخی اداره كل میراث فرهنگی و گردشگری استان مرکزی گفت: بازار، میراثی ماندگار برای اراک است. به همین دلیل، امسال مرمت سردر و ورودی این بنا در دستور کار است.
محسن علمدار با اشاره به مرمت ورودی بازار اراك، اظهار کرد: مقدمات بازسازی ورودی و سردر بازار اراک فراهم شده است.
وی با اشاره به مورد توجه بودن مسائل بازار از سوی کسبه، بیان کرد: از آن جا که در سال های گذشته، کسبه به عنوان میراث بان، مراقب و حافظ بازار بوده اند، درباره ی طرح جامع بازسازی سردر تخریب شده ی بازار تاریخی اراک نیز نشستی با کسبه برگزار شد.
علمدار مرمت ورودی بازار اراک را یکی از برنامه های مهم میراث فرهنگی در سال ۱۳۸۹ دانست و گفت: ورودی این مجموعه ی تاریخی باارزش شامل دو تاقچه و سکوهای زیبا با سردری است که روی آن ها عبارت «نمود یوسف ثانی بنای مصر جدید» حک شده بود که به حروف ابجد سال تأسیس این مجموعه یعنی ۱۲۲۸ هجری قمری است.
وی با بیان این که در نشست با کسبه، نحوه و نوع مشارکت آن ها با میراث فرهنگی مشخص شد، افزود: بازار میراثی ماندگار و باارزش از گذشته برای حال است. بنابراین میراث فرهنگی برای حفظ و نگهداری از این بنا تلاش خواهد کرد.

Thursday, July 15, 2010

"کوه پلنگ" یزد منطقه نمونه گردشگری شد

هیئت وزیران با معرفی منطقه کوه پلنگ استان یزد به عنوان منطقه نمونه گردشگری موافقت کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، هیئت وزیران بنا به پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و به استناد ماده ۸ قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مصوب ۱۳۸۲ با معرفی منطقه کوه پلنگ در استان یزد به عنوان منطقه نمونه گردشگری موافقت کرد.
این موافقت ناقض و نافی اختیارات سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص مناطق چهارگانه تحت مدیریت این سازمان نیست. همچنین تعیین منطقه مذکور به عنوان منطقه نمونه گردشگری نباید خللی در روند فعالیت معدن موجود در منطقه یاد شده ایجاد کند.
این مصوبه در تاریخ ۲۲ تیرماه از سوی معاون اول رئیس جمهور به دستگاههای ذی ربط ابلاغ شده است.

Tuesday, July 13, 2010

مسافرت در دوران بارداری


با توجه به اینکه در فصل تابستان هستیم و با تعطیل شدن مدارس ، افراد بیشتر به فکر سفر به شهرهای مختلف می افتند. در این بین تکلیف خانم های باردار چیست ؟ آیا مجاز هستند به مسافرت بروند یا نه ؟ آیا سفر برای آنها و جنین داخل شکمشان مشکلی به وجود نمی آورد ؟ اگر یک خانم باردار مجاز است به مسافرت برود ، چه کارهایی باید انجام دهد تا سفر بی خطری داشته باشد ؟
.

مطالعات نشان می دهد، در صورتی که حاملگی بدون عارضه باشد، سفر کردن اثر مضری بر روی آن ندارد.


سفر با هواپیما خطر خاصی ایجاد نمی کند به شرط این که فشار هوا در داخل هواپیما کاملاً تنظیم شده باشد. مسافرت هوایی باید پس از ماه هشتم بارداری باید با اجازه پزشک متخصص باشد و خانم باردار باید حداقل هر دو ساعت یک بار قدم بزند. هرگز در هفته های آخر بارداری ( از هفته 35 به بعد ) با هواپیما مسافرت نکنید. شاید بیشترین خطر سفر به خصوص در مسافرت های بین المللی، بروز مشکل در محلی است که امکانات کافی برای درمان وجود ندارد.

برنامه مسافرتی خود را در سه ماهه ی دوم بارداری قرار دهید (هفته 28-14 بارداری ) ، زیرا در سه ماهه اول بارداری ، خطر سقط جنین وجود دارد. همچنین در سه ماهه سوم ( از 28 هفتگی به بعد )، احتمال زایمان زودرس می رود.در طی مسافرت با اتومبیل ، از کمربند ایمنی آن استفاده کنید. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این کمربندها احتمال صدمه به جنین را افزایش می دهند. در واقع عمده ترین علت مرگ جنین در تصادفات ، مرگ مادر است. کمربند باید در زیر شکم و روی قسمت فوقانی ران ها قرار گیرد و تا آن جایی که ممکن است باید چگونگی قرارگیری کمربند راحت باشد، کمربند شانه نیز باید در میان دو سینه قرار گیرد.

اما شرایط خاصی که باید برای مسافرت مورد توجه قرار گیرند عبارتند از :

فشار خون بالا ، سابقه ی سقط جنین ، خونریزی و دیابت .

مادر گرامی ، مسافرت در طول

بارداری می تواند آرامش بخش و مفرح باشد، به شرطی که چند نکته را مورد توجه قرار دهید :

برنامه مسافرتی خود را در سه ماهه ی دوم بارداری قرار دهید (هفته 28-14 بارداری ) ، زیرا در سه ماهه اول بارداری ، خطر سقط جنین وجود دارد. همچنین در سه ماهه سوم ( از 28 هفتگی به بعد )، احتمال زایمان زودرس می رود.


از نشستن به مدت طولانی خودداری کنید و حداقل هر 2-1 ساعت یک بار قدم بزنید و بدن خود را بکشید. در هواپیما یا قطار هر چند کوتاه هم که شده است قدم بزنید؛ زیرا حتی قدم زدن کوتاه مدت باعث بهبود جریان خون شده و از ورم پاها جلوگیری می کند.


هر 4-3 ساعت، حداقل یک لیتر آب برای جلوگیری از هدر رفتن آب بدن بنوشید و برای جلوگیری از عفونت های ادراری از وسایل بهداشتی استفاده کنید.


غیر از وعده های اصلی غذا ، میان وعده هم مصرف کنید

کیفی شامل ساندویچ های کوچک ، کشمش ،




نان های سبوس دار و میوه و سبزی هایی مثل سیب و هویج همراه خود داشته باشید.

لباس گشاد و راحتی بپوشید. همچنین کفش راحتی به پا کنید.


همراه خود بالش کوچکی برای جلوگیری از کمردرد داشته باشید.


حتماً یک کپی از گزارش های بارداری خود ( که از پزشک یا مامای خود دریافت کرده اید ) با خود داشته باشید. اگر به نقاط دوری مسافرت می کنید، بیمارستان هایی را که به مقصد مورد نظر شما نزدیک تر هستند، شناسایی کنید تا در صورت لزوم به آنها مراجعه کنید.


قبل از مصرف هرگونه دارو یا آمپولی با پزشک خود مشورت کنید.


در پایان می توان گفت که شما با پیش بینی های مناسب و اجازه ی پزشک خود، می توانید با خیال راحت برای تعطیلات به مسافرت بروید و سفری شاد و راحت داشته باشید.

Friday, July 2, 2010

غار فخریگاه

 
در دهکده اندرقاش در 18 کیلومتری مهاباد دخمه نسبتا بزرگی در دل کوه ایجاد شده است که احداث آن را به فراآتیس پدر دیاکو (اولین پادشاه ماد ) نسبت می دهند و طبق نوشته های مورخین آرامگاه اوست.
ساختمان این غار که اهالی آن را فقرقا می نامند بسیار استادانه طراحی شده و ارتفاع آن از سطح زمین در حدود 10 متر است . داخل این دخمه سنگی سه حوضچه حفر شده است ، یکی از آنها که در وسط قرار دارد طویلتر و بزرگتر از حوضچه های طرفین است . اطراف ، کف و سقف دخمه تماما سنگی است.


اين دخمه داراي دو طبقه است و شامل چهار ستون سنگي و چند قبر مي باشد و از نظر حجاري و ستون بندي در رده مقابر مهم دوره ماد است كه يكي از مشخصات مهم و حتمي اين مقابر ساختار آنها بر صخره ها و نماي ظاهرشان كه روبه جنوب است ، مي باشد ، « دياكونوف » باستان شناس معروف در مورد اين دخمه قديمي چنين مي گويد :
« شمالي ترين مقبره مادي فخريك ( Faxyik ) در ماناي باستاني و نزديك مهاباد است كه جلو خان ندارد و سقف ساده سنگي آن را چند ستون نگاه مي دارد و ظاهراً محلي براي گذاشتن جنازه ها بوده است » . تعيين تاريخ اين مقبره دشوار است . ولي تشريفات تدفين در آن با مراسمي كه پيشتر در ناحيه اطراف درياچه اروميه متداول بوده تفاوت دارد و در نتيجه نمي توان تاريخي قديمي تر از قرن هفتم براي آن قائل شد

زلزله خیزی تهران و گسل های آن


اگر تهران از اصول شهر سازی درست و حسابی الگو برداری میکرد تمام این مناطق زرد و آبی باید تبدیل به پارک میشد. اینجا مکانهایی هستند که بیشترین برج سازیها در آن انجام گرفته و میگیرد.
بخشی که در نقشه اصلی ادامه پیدا میکند از سمت راست تا لشگرک و جاجرود و تلو و سد لتیان ادامه پیدا میکند و از سمت چپ که تقریبا کامل اسکن شده است.
مناطقی که در نقشه به رنگ سفید مشخص شده مناطق با ویرانی شدید (‌و غیر مسکونی) و مناطق خاکستری رنگ نواحی مسکونی است(‌احتمالا نقشه خیلی قدیمی است چون با رشد شهرسازی در دو دهه گذشته کل این نقشه باید الان خاکستری میشد). نواحی که هاشور شده است مناطق با توان آبگونگی و ویرانی شدید ذکر شده است.
این نقشه از کتاب تهران در انتظار زلزله اسکن شده است.

عمارت عالي قاپو


از بين هفت در ورودي به ارگ سلطنتي صفويان ، تنها در اصلي جنوبي كه به خيابان وميدان شاه باز مي شده و “عالي قاپو ” نام داشته به يادگار مانده است . اين بنا نخست در دوره شاه طهماسب ساخته شده و در زمان شاه عباس اول به صورت كنوني تغيير شكل يافته است .بر پيشاني اين سردررفيع كه 17 متر ارتفاع و قوسي تيزه دار دارد ، كتيبه اي با كاشي معرق به خط ثلث جلي از عليرضا عباسي جلوه گر است كه بر فراز آن پنجره مشبك بزرگي از كاشي قرارگرفته است. بيش از دو گــوشوار بلند در طرفين سردر كه بر بالاي طاق نمايي واقع شده بنا را به ساختمان هاي همجوار پيوند مي داده است. سه رديف طاقنماي كشيده در هر طرف وجود دارد . لچكي هاي ايوان داراي كاشي كاري معرق با طرح گره بندي است و داخل ايوان از دو طرف دو سكوي بزرگ با ازاره سنگي خود نمايي مي كند . دو فيلپوش ايوان كه نيم گنبد بر روي آنها قرار گرفته نشان از مقرنس كاري در دوره هاي پيشين دارد كه متاسفانه از بين رفته است . هشتي بزرگي كه پس از جلو خان سردر، قرار گرفته و داراي پلان هشت نگيني است به كتيبه اي از نستعليق ممتاز و نقوش سحر انگيز ديواري مزين است . سقف هشتي مرتفع و از كاربندي و كاشي كاري برخوردار مي باشد . پلكان هاي واقع در هشتي به طبقه بالا كه جايگاه كوفتن نقاره بوده راه مي يابند . اين عمارت با شكوه در ابتداي خيابان ـ نخستين خيابان طراحي شده ايراني ـ قرار گرفته است.

Thursday, July 1, 2010

گنبد سلطانیه ثبت جهانی‌ میشود

گنبد  سلطانیه به عنوان  بزرگترین   بنای آجری جهان ثبت گردید و پنجشنبه ۱۰ تیر ماه به مناسبت این روز همایشی با حضور مقامات در شهر زنجان برگزار میگردد

Tuesday, June 29, 2010

کندوان

کندوان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان سهند بخش مرکزی شهرستان اسکو واقع شده‌است. این روستا دارای جاذبه‌های گردشگری فراوانی‌است که به‌دلیل شکل خانه‌های آن که به‌مانند کندوی عسل در دل کوه کنده شده‌اند است
عسل از مهم‌ترین سوغات این روستا است
کندوان یکی از سه روستای صخره‌ای جهان است که این موجب جذابیت بی‌نظیر آن شده است. معماری روستای کندوان و جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی آن یک استثنا در دنیا به حساب می‌آید. چرا که دیگر در ترکیه و آمریکا کسی در کاپادوکیه و داکوتا زندگی نمی‌کند. کندوان روستایی است بنا شده در صخره و تنها سازه این دهکده را سنگ‌ها تشکیل می‌دهند. خانه‌ها هرمی شکل هستند و برای دام‌ها نیز حفره‌هایی در سنگ‌ها بنا شده است
کندوان منطقه‌ای ییلاقی از رشته کوه‌های سهند است که مراتع سرسبزش عشایر زیادی را به آن جا می‌کشاند. چشمه آب معدنی کندوان نیز یکی از جاذبه‌های این روستای ۶ هزار ساله محسوب می‌شود. آب این چشمه با کمترین درصد سنگینی برای درمان بیماری‌های کلیوی بسیار مفید است.
پرفسور «دیوید رول» باستان‌شناس مشهور انگلیسی در سفر به ایران و کشف نخستین مسیر پستی دنیا، قدمت کندوان در این مسیر را یکی از استنادات خود برای نظریه فرود آدم _ یکجانشینی بشر غار نشین و زندگی اجتماعی انسان‌ها_ قرار داده است