Showing posts with label قدیم. Show all posts
Showing posts with label قدیم. Show all posts

Saturday, September 4, 2010

خواستگاری و بله بران

مراسم خواستگاری معمولاٌ بدین ترتیب بود که مادر داماد به چند تن از زنانی که کارشان پیدا کردن دختر بود می سپرد که اگر دختری را با شرایط مورد نظر وی در نظر دارند به وی معرفی کنند و یا درصدد پیدا کردن چنین دختری باشند . پس از مدتی یکی از زنان دختری را در نظر گرفته و به همراه یک یا چند تن از زنان خانواده داماد برای دیدن دختر مورد نظر سرزده به خانه او می رفتند دختر دم بخت بعد از مدتی با کاسه ای آب وارد اتاق خواستگاران می شد و آب را به آنها تعارف می کرد و پس از آن به کناری می نشست . در این هنگام یکی از خواستگاران که از همه با تجربه تر بود به طرف دختر رفته و چادر و یا چارقد دختر را کنار زده دستی به سر وی می کشید و موهای دختر را جابجا می کرد تا ببیند که مبادا دختر کچل باشد و موهاعاریه ای باشد . بعد از مطمئن شدن از موها ، شروع می کرد به بو کردن دهان و زیربغل و خلاصه تمامی بدن دختر ، که خدای ناکرده بوی بد ندهد . پس از انجام این تشریفات و مورد پسند واقع شدن دختر ، به خانه داماد برگشته و شرح ماجرا را توصیف می کرد و داماد نیز با شرحی که خواستگاران می دادند تصویر دختر را در ذهنش مجسم می کرد و آنگاه موافقت و یا عدم موافقت خود را اعلام می داشت .
در صورت موافقت داماد ، پدر وی به همراه چند تن از بزرگان فامیل به خانه دختر رفته و به اصطلاح شیرینی می خوردند فردای آن روز مادر و خاله و عمو و دیگر کسان نزدیک داماد برای بله برون به خانه عروس رفته و راجع به مهریه و شیربها و روز عروسی و مسائلی دیگر نظیر آن صحبت می کردند . پس از چند روز از خانه داماد هدایایی به وسیله چندین مجمع به منزل عروس فرستاده می شد که وسایل درون مجمع ها معمولاٌ عبارت بودند از : یک عدد انگشتر با حلقه طلا ، یک کاسه نبات ، دو کله قند ، تعدادی لباس برای پدر و مادر و خود عروس که بسته به فصول سال از جنس های مختلف انتخاب می شده است . البسه ای که برای عروس فرستاده می شد معمولاٌ عبارت بود از : یک چادر ، یک پیراهن ، یک تنبان با دامن ، یک جفت کفش ، دو جفت جوراب ، یک یا دو عدد چادر ، یک یا دو عدد پستان بند و زیرجامه همچنین مقداری از میوه های فصل و شیرینی نیز جزو اصلی این هدایا به شمار می آمده است

Wednesday, September 1, 2010

آداب و رسوم ازدواج در تهران قدیم



یکی از اعتقادات در رابطه با بخت گشایی این بود که وقتی فرد پنبه زنی را به داخل خانه برای کار می آوردند . منتظر می شدند تا پنبه زن به منظور انجام عملی برای مدتی دست از کار بکشد و در این هنگام فوراٌ دختر دم بخت خانه را دور از چشم پنبه بزن آورده و از توی کمان پنبه زنی عبورش می دادند و معتقد بودند که به زودی زه کمان وی پاره خواهد شد و به این ترتیب نیز بخت دخترشان باز می شود . در صورت پاره شدن چله کمان ، جازدن آن کار بسیار مشکلی برای پنبه زن ها بود و به همین خاطر پنبه زن ها سعی می کردند تا جایی که ممکن است کمانشان را رها نکنند تا دست هیچ دختری به آنها نرسد و باعث پاره شدن زه کمان آنها نشود .
برای بخت گشایی کار دیگری نیز می کرده اند و آن اینکه هر گاه درون خانه و یا در منزل همسایگان ، برای نذر گوسفندی می کشتند . مادری که می خواست هر چه زودتر دخترش به خانه بخت برود . چادر دخترش را به همراه مقداری پول و با یک کله قند به قصاب می داد و از وی می خواست که چادر دخترش را از درون روده گوسفندی عبور دهد و بر این اعتقاد بودند که دختر با سر کردن آن چادر ، به زودی بختش باز می شود .
از دیگر معتقدات مردم برای بخت گشایی و همچنین برآورده شدن دیگر حاجات خویش ، دوختن پیراهن مراد بوده است . این مراسم به این شکل بود که در روز بیستم و هفتم ماه مبارک رمضان که روز قتل این منجم می باشد . زن ها آرایش کرده به مساجد می رفته اند تهرانی ها عموماٌ در مسجد شاه تجمع می کردند و با پارچه هایی که از قبل تهیه کرده بودند در بین دو نماز پیراهن مردا می دوختند و معتقد بودند که با پوشیدن این لباس کلیه حاجت های آنها از جلمه گشاده شدن بخت آنها برآورده خواهد شد و در بین بعضی از زنان این اعتقاد نیز بود که پارچه پیراهن ذکر شده را بهتر است که از پول حاصل از گدایی خریداری نمایند .